اصفهان نیوز
این روزها شاهد پخش سریال در مسیر زایندهرود که حسن فتحی کارگردان موفق تلویزیون ساخت آن را برعهده داشته از شبکه 1 سیما هستیم.
یک نگاه اصفهانی به مجموعهای نه چندان اصفهانی:
اصفهانی که اصفهان نیست!
این روزها شاهد پخش سریال در مسیر زایندهرود که حسن فتحی کارگردان موفق تلویزیون ساخت آن را برعهده داشته از شبکه 1 سیما هستیم.
از آغاز سریال چند قسمتی بیشتر نگذشته و تقریباً تماشاگران خوبی را در لحظات پس از افطار البته به همراه سریالهای پیاپی دیگر به رسم رمضانهای هر سال، روبهروی تلویزیون نشانده است. این بار حسن فتحی سری به نصف جهان زده تا سریال تازه خود را در فضای این شهر شهره ضبط کند.
تعدادی از بازیگران نیز اصفهانی هستند و حداقل حضور مثبتشان ادای لهجه درست است. هر چند از حق نباید گذشت که برخی از آنها بازی خوبی هم ارایه کردهاند.
اما آن بخش از بازیگران که اصفهانی نیستند و ظاهراً سروکار چندانی با اصفهانیها نداشتهاند لهجه اصفهانی را به صورت وحشتناکی ادا میکنند. البته نمیتوان بر آنها زیاد سخت گرفت زیرا صحبت کردن درست به این لهجه برای ناآشنایان یکی از مشکلترین امور دنیاست. زیرا عملاً به هر لهجه دیگری مثل یزدی و ترکی شبیه میشود جز اصفهانی.
تاکید اغراق شده و به شدت غلیظ و غیرطبیعی برخی از این بازیگران روی واژههای خاص، گاهی واقعاً برای ما اصفهانیها آزاردهنده است!!
و اینجاست که تاسفمان صد چندان میشود که چرا آقای فتحی نتوانسته در جمع بازیگران اصفهانی شخصیتهای خود را پیدا کند و ناچار به استفاده از تهرانیها با دوره آموزش فشرده لهجه به آنها شده است!
التبه ظاهراً این آموزش چندان مقبول استادان فن (اصفهانیها) واقع نشده است!
دلیل این پرسش همان مشکل قدیمی ما اصفهانیها در بیتوجهی به هنر تئاتر خصوصاً پرورش بازیگر است که با وجود تلاشهای فراوان اهالی عاشق آن به دلیل حمایتهای ضعیف مالی و معنوی از سوی مسوولان همچنان وجود دارد!!
گذشته از این بحث ما در بخشهایی از این سریال، کوچه پس کوچههایی میبینیم که اگر خودمان به عنوان یک اصفهانی بخواهیم سراغ آن برویم کمتر خاطرهای از آن در ذهن داریم. کوچههایی که کمتر به همان شکل ماندهاند و اگر ماندهاند درصد کمی از مردم اصفهان ساکن آن هستند.
و خانهای قدیمی که خانههایی از جنس آن این روزها در اصفهان کمتر ساکنینی دارند، نمیدانیم چرا هرگاه کارگردانان به سراغ شهرهایی مثل اصفهان و یزد میروند، تاکید اغراق شدهی غیرقابل قبولی روی این بخش از زندگی مردم آن که تغییرات محسوسی کرده، دارند و سعی میکنند آداب و رسوم و فرهنگی را نشان دهند که تغییر و تحولش حتی در سنتیترین خانوادهها را باید پذیرفت. خلاصه آنکه ارایه تصویری اغراق شده از نوع لباس پوشیدن رفتار و فرهنگ مردم ما به آنها که شاید هرگز فرصت سفر کردن به شهرمان را نداشته باشند، قدری غیرقابل هضم است. اما گذشته از تمام این ضعفها، داستان پر کشش سریال و جذابیتهای دیگر در کار فتحی عوامل کارش، تاکنون توانسته مخاطبان نسبتاً خوبی از اصفهانی و غیراصفهانی رابه تماشای در مسیر زایندهرود بنشاند.